لیلا در فیلم، نقش کلیدی دارد. او به عنوان تک دختر خانواده  با برادرانی زندگی می‌کند که هرکدام نقشی از یک انسان با شخصیت‌های متفاوت را به نمایش می‌گذارند.
برادری که از چاقی عصبی رنج می‌برد و درگیر فرزندآوری است، تا جایی که از خانه پدر سوسیس می‌دزدد و پدر او را تحقیر می‌کند.
برادری که تازه از کارخانه به خانه آمده و ترسو و آسیب پذیر است.
برادر دیگر که نمادی از انسان خودنما همراه با به رخ کشیدن زور و بازو است.
برادر دیگر نماد یک شخص کلاهبردار‌ و انسانی است که در آرزوهای خود سیر می‌کند.
هر کدام از این انسان‌ها ترس، خشم، غم و تسلیم را نشان می‌دهند.
لیلا نقش یک فرد سالم را دارد که سعی می‌کند در چهارچوب یک زندگی، هم نقش مادر سالم را داشته باشد هم نقش پدر سالم را.
او کاملا خودش را وقف به خانواده کرده به حدی که حتی در فیلم هیچ حرفی از رابطه یا ازدواج او زده نمی‌شود و سعی می‌کند مسیر خانواده را به سمت خوشبختی (با خریدن زمین) ببرد که در این امر ناکام می‌ماند.
پدر ترکیبی از یک شخصیت پرخاشگر منفعل باحالت شدید مازوخیسم و دگر آزاری همراه با مظلوم‌نمایی است. شخصیتی که نمادی از آسیب زدن و آسیب خوردن می‌باشد و ارزشمندی را از دیدگاه دیگران در خودش تعریف می‌کند ( نماد کادوی عروسی) که حتی حاضر است همه ثروت خود را در راه دیده شدن خرج کند و لقب بزرگ فامیل را بگیرد.
یا مثلاً احساس‌های بی ارزشی که خودش دارد را به فرزندانش، مخصوصاً علیرضا القا می‌کند.
علیرضا که به تازگی از کارخانه آمده ترس از موفق شدن دارد. در نتیجه هر تصمیمی که به بی‌ارزش کردن نیازهایش   کمک کند را در اولویت قرار می‌دهد.
نکته مهم دیگر، در نوع برون ریزیِ خشم لیلا است. خشمی که گاهی به صورت منفعلانه خودش را نشان می‌دهد و برای پیگیری مشکلات والدین تلاشی نمی‌کنند و بیشترین درگیری را با پدرش دارد که خشم و عشق او را در یک قالب نشان می‌دهد که نشان می‌دهد به صورت نمادین در جشنی، چشم از جهان فرو می‌بندد و فیلم تمام می‌شود.