نگرش اشتباه در رابطه

دکتر من می دونم این ارتباط اشتباهه. روز اول به خاطر اینکه احساس تنهایی می کردم وارد این رابطه شدم. اما الان هرچه سعی می کنم ارتباط را قطع کنم نمی تونم. حالم به شدت بد می شه.
بیا فرض کنیم به جای واژه "رابطه" در این جملات این واژه را قرار دهیم: " مصرف هرویین". آیا در مفهوم جمله تغییری پیدا می شد؟
منظور شما چیه؟ چه کار باید بکنم؟
شبیه همان مصرف کننده هرویینه. این انتخاب اونه. یا اونقدر مصرف می کنه که در نهایت به فروپاشی جسمی اش منجر می شود یا اینکه به استقبال دوره ای از ترک می رود که در ان حتما با بعضی ناراحتی ها و عوارض ترک باید دست و پنجه نرم کند.
دارو می تونه به من کمک کنه؟
به همان اندازه ای که به یک فرد معتاد برای ترک می تواند کمک کند. داروه تمام علائم ترک را از بین نمی برد. اما می تواند تا حدی علائم را کاهش دهد. در هرحال انسان باید تحمل مشکلات دوران ترک را داشته باشد.
یعنی شما به من می گید باید این رابطه را قطع کنم؟
نه من اصلا چنین چیزی نمی گویم. این انتخاب خودته. اما هر انتخابی که داشتی باید بتونی پای پیامدهای انتخابت بایستی.
بسیاری از روابط برای انسانها حکم ماده مخدر را دارند. نوعی "خود درمانی" برای تسکین احساسات ناخوشایند درونی که در ان فرد امید دارد با ورود به آن تسکینی برای آنها بیابد. اما همانگونه که مصرف ماده مخدر در ماههای اول این امید و تسکین را در دل فرد برای حل مشکلات به وجود می اورد و پس از ان با شکل گیری اعتیاد نیاز به افزایش دوز پیدا می شود در چنین روابطی نیز با یک دوره "ماه عسل" روبرو هستیم و پس از آن به خاطر آنکه چنین روابطی به وصال نرسیده هستند، عطش گسترش رابطه بیشتر و بیشتر شده و پس از مدتی که فرد به این نتیجه رسید که مشکلات اولیه وی به قوت خود باقی است تمایل به ترک پیدا شده اما در این زمان علائم ناشی از ترک و "خماری" باعث می شود نتواند علیرغم میل خود به رابطه خاتمه دهد.